علامات ظهور
۱۰۱- ممنوع شدن رفتن به حج سه سال قبل از ظهور
102- ظاهر شدن سرخيئي در آسمان كه در آن عمودهايي باشد مانند نقره كه نور از آن بتابد
103- خروج شروسي يا ايثر و سني از ارمنيه و آذربايجان و آمدن او در پشت ري نزديك كوه سرخي كه متصل به كوه هاي طالقان است
104- جنگ شديد در ميان اشروسني و مروزي كه از سمت خراسان مي آيد
105- خروج مروزي به طرف بغداد و ماهان و واسط
106- ماندن مروزي مدت يك سال يا كمتر در واسط
107- رفتن مروزي به كوفه و از نجف تا كوفه و از آنجا تا حيره جنگ شديدي در ميانشان واقع شود
108- كشته شدن هفتاد هزار نفر كنار جسر بغداد كه آب دجله از خون سرخ و از گند اجساد متعفن شود
109- بلند شدن هفتاد پرچم از ممالك مختلفه و جنگ شديد
110- بلند شدن سه نداء در ماه رجب
111- ظاهر شدن بدن اميرالمومنين عليه السلام در مقابل چشمه آفتاب كه در يكي از نداها گفته شود هذا اميرالمومنين
112- وقوع جنگ هاي بسيار در روي زمين
113- گرفتن آفتاب از وقت طلوع كه تا دو ثلث از روز مدت گرفتن طول كشد
114- گرفتن ماه كه تا مدت بيست و سه ساعت گرفته باشد
115- فروگرفتن بلا و فتنه مصر را
116- قطع شدن رود نيل
117- قيام زنديقي در قزوين كه همنام يكي از انبياء باشد
118- خرج مصري و يماني پيش از سفياني و اين يماني غير از يماني است كه با سفياني قيام مي كند
119- خرج ملحمه
120- فتح قسطنطنيه
121- خراب شدن مدينه
122- خروج دجال
123- پيمان بستن عرب با روم
124- شكست دادن عرب ها روميان را
125- شكست دادن روميان عرب ها را
126- كشته شدن مسلمانان به دست روميان
127- وقوع فتنه اي كه نماند در عرب خانه اي مگر اينكه در آن داخل شود
128- فتح بيت المقدس
129- مصالحه عرب ها با روميان
130- ميراث را از وارث منع كنند
131- حمله آوردن ترك ها به دمشق
132- ظاهر شدن پادشاهان ستمكاري كه مردم را بكشند و بترسانند آنهائي را كه اطاعت ايشان كنند
133- نزول رومي ها در فلسطين
134- رئيس جمهور شدن عبدالرحمن نامي در مصر
135- خليفه شدن عبدالله نامي از بني عباس در دمشق
136- جنگ كردن عبدالله عباسي با روميان و كشته شدن او
137- تلاقي لشكر رومي ها با عبدالله در قرقيسا و قتال عظيم در كنار نهر
138- قتل عام كردن رومي ها عرب را و اسير كردن زنان و كودكان
139- خروج دابه الارض در مكه
140- درآمدن آفتاب از مغرب
141- نزول عيسي از آسمان
142- ظاهر شدن آتشي از ته عدن شايد آتش زدن چاه هاي نفت باشد
143- بيرون آمدن آتشي از حضرموت
144- ظهور طيارات جنگي
145- خسف قريه خرشنا از قراء شام
146- سفياني مسيحي مي شود و با زنار و صليب از روم مي آيد و در شام قيام مي كند در حالتي كه متدين به هيچ ديني نيست
147- كشته شدن ابن الشيخ در وسط نجف
148- خراب كردن و سوراخ كردن كوچه هاي بن بست را در كوفه
149- تعطيلي مساجد تا چهل روز يا شب كشف هيكل
150- به جنبش آمدن پرچم ها در اطراف مسجد كوفه
151- سرلشكر سفياني شدن خزيمه نامي كه چشم چپ او ماليده و در چشم راستش ناخنه غليظي است
152- فرستادن سفياني صد و سي هزار نفر به طرف كوفه در روحا و فاروق
153- كشته شدن هفتاد هزار نفر در كوفه كنار فرات كه تا سه روز آب خون و از گند اجساد كشته متعفن باشد
154- اسير كردن هفتاد هزار دختر بكر كه از فرط عفت كف ها و مقنعه هاي ايشان ديده نمي شد
155- آمدن پرچم هاي شرقي به كوفه كه عده آنها تعليمات جنگي و نظام نديده اند و آن پرچم ها نه از پنبه است و نه از كتان و نه ابريشم و سر نيزه هايشان به مهر و خاتم سيد اكبر خاتم الانبياء يا علي مرتضي است
156- قيام خراساني است از خراسان
157- قيام مردي از اهل بخران كه مسيحي بوده و مسلمان مي شود به حمايت آل محمد عليهم السلام
158- مالك شدن كفار پنج نهر را دجله و فرات و جيحون و سيحون و رود نيل
159- ظاهر شدن دولت زنان و مردان
160- فرماندار شدن و رياست كردن جوانان و كودكان
161- خراب شدن مسجد كوفه از عمران
162- پيمان بستن دولت هاي همجوار
163- آتش افتادن در حجاز
164- جاري شدن آب در نجف و آن در سال فتح واقع شود
165- ادامه جنگ از ماه صفر تا ماه صفر ديگر
166- وارد شدن بني قنطور در شام و فتنه و فساد و خونريزي آنها
167- وقوع جنگ شديد غريب و عجيب در حلب
168- خراب كردن حصارها و فرودگاه ها و پايگاه هاي شام
169- داخل شدن لشكريان در بعلبك و امان خواستن ايشان
170- توجه بلاها به نواحي لبنان
171- توجه لشكرهاي شيطان به شهرهاي كنعان
172- هزيمت و فرار آنها با كشتي نجات از فرات
173- رفتن لشكريان به جزيره
174- ظهور شخص بي باكي با عده كمي در بصره و كشته شدن اوعدا و عربند
175- كشته شدن شخص ار غش و به جاي او نشستن پسرش و به قدر يك ساعت طول نكشد كه پسرش كشته شود
176- كشته شدن مرد جليلي به مجردي كه فرستاده هاي مغربي ها در مقابل او برسند
177- قحطي در مصر و كم شدن آب رود نيل و خشكيدن اشجاران
178- پياده شدن لشكر مغربي ها با تشريفات در مصر
179- گرفتن مسيحي ها روي زمين را
180- صيحه زدن ناقوس در ممالك اسلامي
181- زياد شدن مرض صرع و ديوانگي در اثر شدت فتنه و پريشاني
182- تكلم كردن شخص قلدر نفهم كه مانند گاوميش است در امور عامه مردم
183- افتادن آتش در نصيبين
184- بيعت گرفتن براي سعيد سوسي در خوزستان
185- غلبه عرب بر بلاد ارمن و سقلاب
186- ظهور شدت و سختي براي مردم در دولت سلطان و زنان
187- شوم و فجيع بودن روز بهلول
188- رياست كردن مردمان پست بي اصل
189- ظهور قحطاني
190- ظهور سيدهاشمي كه پشت كوفه كشته شود
191- ظهور ديلم و تابع شدن ابر و گيلان او را و گرفتن ايشان تبريز و نصب كردن ايشان اميري را در تبريز
192- مضطرب شدن عراق
193- واقع شدن واقعه عجيبي در ميان حلوان و همدان
194- واقع شدن جنگ شديد بين حلوان تا نهروان
195- زايل شدن ملك ديلم و از دست او بيرون رفتن
196- مالك شدن يك نفر اعرابي عجمي زبان بعد از ديلم و كشتن او صلحاء و شايستگان را
197- پياده شدن لشكر در فارس و نصيبين
198- حمله كردن عرب بر عجم و روآوردن ايشان به اهواز
199- موت فقهاء پي در پي
200- ضايع كردن نمازها
۲۰۱- پيروي كردن شهوت ها
202- كم شدن امانت در مردم
203- زياد شدن خيانت ها
204- رايج شدن شرب مشروبات محرمه
205- بلند شدن صداهاي خصومت و دشمني در مسجدها
206- دشنام دادن اولاد به پدران و مادران
207- متروك ماندن مساجد از نماز خواندن در آن به سبب خصومت ها
208- مساجد را جاي خوردن طعامات قراردادن
209- ندانسته حكم كردن قاضي ها
210- زياد شدن گناهان و بدي ها
211- كم شدن كارهاي خير
212- برداشته شدن بركت از سال و ماه و هفته و روزها و ساعت ها
213- حلال دانستن زنا و خوردن مسكرات
214- گفتگوهاي نامشروع و رقص ها
215- و اقسام سازها و نواها
216- بلند شدن صداهاي فجار
217- بدگوئي و ننگ و بستن افتراء و سرزنش كردن به علماء
218- خونريزي به ناحق بين يكديگر
219- رشوه گرفتن قضات در حكم
220- مستولي شدن زن بر شوهر خود در جميع چيزها
221- ظهور دولت اشرار
222- حلال بودن ظلم در جميع شهرها
223- حكومت كردن هر سلطان جائر
224- رياست خواستن براي فخر كردن بر ديگران و ظلم و جور كردن
225- كفار را مستشار امور قرار دادن
226- مالك شدن كسي كه مالك مال نيست
227- مال ديگري را و آن بيديني پسر بيديني است
228- رأس و رئيس قرار دادن كسي را كه لياقت رياست و مداخله در امور عامه را ندارد
229- ظاهر شدن بدعت ها و فتنه ها
230- تدريس و تدرس كردن علوم باطله برخلاف دستور دين و قرآن
231- ذليل كردن سادات و بزرگان اصيل
232- ظهور آلات لهو بزرگ و سازهاي حرام و امور مشكلات براي ارتكاب خواهش هاي نفساني و شهوت راني
233- خراب شدن شهرها و خانه ها و عمارات و قصرها
234- فتنه و فساد ديلم و اهل شاهون و حزب هائي كه به آنها ملحق مي شوند و گردهاي كوهستاني ايراني و عربي از آنچه به قزوين و كاشان و سمرقند وارد مي آورند و بعد از آن به شيراز
235- فتنه و فساد اعراب در كوهستان ها
236- فتنه طراطري مذهب ها نسبت به اهل هرموز و قلهات
237- خواري و ذلت اهل عمان از دشمن
238- ظهور واقعه مرگبار در آوال و صابون كه جزيره اي است از بحرين
239- ذلت و خواري اهل خراسان
240- ذلت و خواري اهل فرنگ يعني فرانسه از اعراب
241- قتل و غارت و خونريزي شديد در سند و هند
242- كشتار عظيم در جزيره قيس
243- وقايع فجيعه در بحرين
244- كشته شدن يكي از اكابر عرب در خانه اش و بعد از آن خروج عجم است بر عرب
245- جنگ هاي عديده در ميان اهل خط
246- مبتلا شدن بصره به قحطي شديد
247- وقوع فتنه اي شديد در قزوين و اراك
248- ضعيف شدن سلطان روم و تسلط عرب بر آنها
249- حمله ري به بغداد
250- بيعت با كودك
251- وضع شدن جرائم
252- مقاتله مسلمين با يهود
253- مشرك شدن قبيله اي از مسلمين
254- كثرت خطباء منابر
255- ركون علماء به ولات
256-تعلم فقه براي غيرخدا
257-تفقه علماء براي حلال كردن دينار و درهم
258- فتوي دادن به غير آنچه خدا فرموده
259- تجارت كردن بقرآن
260- قراردادن حق براي اشرار امت
261- كم شدن علماء حقيقي
262- زياد شدن علماء ضلالت
263- كينه علماء ديني در دل گرفتن
264- سرزنش كردن و بدگوئي كردن به علماء
265- كشتن علماء را مانند كشتن دزدان
266- شصت نفر دروغگو ادعاي نبوت كنند
267- دوازده نفر ادعاي مهدويت كنند
268- سلطان و قرآن با هم قتال كنند و از هم جدا شوند
269- تعطيل احكام دين به راي دادن
270- قرآن را در سازها و نوازها گرفتن
271- خراب شدن جزيره از ترك
272- خراب شدن ترك از صاعقه
273- خراب شدن سند از هند
274- خراب شدن هند از چين
275- خراب شدن چين از رمل
276- خراب شدن حبشه از زمين لرزه
277- خراب شدن عراق از قحط و
278- خراب شدن بصره از عراق
279- خراب شدن مصر از خشك شدن رود نيل
280- خراب شدن مكه از حبشه
281- خراب شدن مدينه از سيل
282- خراب شدن يمن از ملخ
283- خراب شدن ابله از حصار
284- خراب شدن فارس از گدايان ديلم
285- خراب شدن ديلم از ارمن
286- خراب شدن ارمن از جرز
287- ايمن بودن مصر از خرابي تا اينكه
288- بصره خراب شود
289- خراب شدن بغداد از سفياني
290- ممنوع شدن شام از وارد شدن پول و جنس در آن از طرف روم
291- ممنوع شدن عراق از دينار و جنس از طرف عجم
292- ممنوع شدن حج تا سه سال
293- آوردن چيزي از مشرق و چيزي از مغرب تا امت پيغمبر را متلون كند
294- مردن حق و رفتن اهل آن
295-كهنه شدن قرآن و احداث كردن چيزي در آن نيست و تاويل براي كردن
296- سرنگون شدن دين همچنان كه ظرف آب سرنگون شود
297- مردها به مردها اكتفا كنند در فجور و زنها به زنها
298- مردها شبيه زنان شوند و زنان شبيه به مردان
299- خوشحال شدن كافر به آنچه در مومن از سختي مي بيند
300- مردم را امر به ترك حج كنند
۳۰۱- جوانان خودشان را مانند زنان زينت كنند
302- مردان بر سر پسران غيرت كشند همچنان كه بر سر زنان غيرت كشند
303- مردان گيسوان خود را شانه كنند همچنان كه زنان گيسوان خود را شانه زنند
304- بيشتر مردم بهترين خانه هاشان خانه باشد كه در آن فسق و فجور بيشتر شود
305- زن وادار كند شوهر خود را كه با مردان لواط كند
306- زنان را به زنا دادن مدح كنند
307- مومن حقير و ذليل و خوار شود
308- حكام و اولياء امور كفار را به خود نزديك كنند و اهل خير را از خود دور كنند
309- رياست و ولايت را به كسي دهند كه خودشان مي خواهند
310- محارم خود را نكاح كنند
311- مرد را به تهمت بكشند
312- مرد زن و دختر خود را كرايه دهد به پست ترين طعام و شراب
313- ايمان هاي مردم به خدا زباني و دروغ باشد
314- ساز و نوا و لهويات زياد شود و كسي منع نكند يا جرات نكند كه منع كند
315- از ترس اينكه مبادا سادات و شرفاء عزيز شوند آنها را ذليل كنند
316- محبوب ترين مردم در نزد ايشان كسي است كه بدگوئي از خانواده آل محمد كند
317- كساني از دوستان آل محمدند با آنها دروغ گويند و شهادت ايشان را قبول نكنند
318- شنيدن قرآن به گوش ها سنگين شدن
319- شنيدن باطل به گوشها آسان شدن
320- اكرام كردن همسايه همسايه خود را از ترس زبانش
321- راستگوترين مردم در نزد مردم آنكه دروغگوتر است باشد
322- طلب كردن حج و جهاد براي غيرخدا
323- خرابي از آبادي زيادتر شدن
324- كم فروشي كردن و زياد گرفتن در كيل و وزن
325- استخفاف به خونريزي
326- مشهور كردن مرد خود را به بدزباني تا آنكه از او بترسند و كارها به او رجوع شود
327- استخفاف به نماز كنند
328- ميت را از قبر بيرون آوردن و اذيت كردن و فروختن كفن او
329- زياد شدن هرج و مرج
330- صبح كردن مرد در حال مستي و داخل شب شدن در حال مستي
331- نكاح كردن با بهائم
332- رفتن مرد به مصلي و برگشتن او در حالي كه لباس نداشته باشد
333- سخت شدن دلها و خشك شدن چشمها
334- سنگين شدن ذكر بر گوشهايشان
335- از طريق باطل و حرام كسب كردن
336- اعمال خير را براي نمايش به جا آوردن
337- حج كردن ثروتمندها براي تماشا و گردش و استراحت
338- حج كردن اوساط براي تجارت كردن
339- حج كردن فقرا براي ريا و سمعه و گدائي كردن
340- ميل كردن مردم به هر طرفي كه غلبه با او باشد
341- طالب حلال مذمت كرده شود
342- طالب حرام مدح كرده شود و بر ذلت باشد
343- در حرمين عمل كنند چيزي را كه خدا دوست ندارد و كسي ايشان را منع نكند
344- علانيه عمل قبيح كنند و كسي نهي نكند
345- در مكه و مدينه آلات لهو و ساز و نواز ظاهر شود و غنا خواندن شايع شود
346- امر به معروف و نهي از منكر كننده را سرزنش و ملامت كنند و او را نصيحت كنند كه نكند
347- براي كردن عمل زشت انتظار شب شدن نكشند
348- مردم از روي همچشمي با هل شر اقتداء كنند
349- راه خير بسته و راه شر باز شود
350- ميت را با استهزاء بلند كنند و كسي دنبال جنازه او فزع نكند
351- در هر سال بدعتها و شر زياد شود
352- مردم در مجالس تابع اغنياء شوند
353- به محتاج براي خنده كردن عطادهند
354- غيبت كردن به نظرهاشان مليح باشد
355- زنا و لواط شايع شود
356- دروغگوترين مردم را راستگو دانند
357- سعايت پيش ظالم و سخن چيني ظاهر شود
358- مساجد زينت كرده شود
359- قرآن ها و كتاب ها زيور و آب طلا كاري شود
360- مرد به رفتن پيش زن سرزنش شود
361- آيات در آسمان ظاهر شود و مردم نترسند
362- مردم مانند حيوانات روي يكديگر جستن كنند و كسي منع نكند از ترس مردم
363- مال زياد در غير طاعت خدا مصرف كنند
364- مال كم را در طاعت خدا مصرف نكنند
365- فرزندان عاق پدران و مادران شوند
366- فرزندان استخفاف پدران و مادران كنند
367- فرزند افتراء به پدر خود ببندد
368- و در حق پدر و مادر نفرين كند
369- و به مرگ ايشان شاد شود و
370- و آنها را بيازارد و بزند و دشنام دهد
371- مرد اگر روزي بر او بگذرد كه گناهي نكرده باشد در آن از فسق و فجور و كم فروشي در كيل و وزن يا غش در معامله يا خوردن مسكرات محزون و غمناك باشد
372- سلطان احتكار طعام كند
373- خوردني زياد و فراوان باشد ولي به دست مردم نيايد مگر به گرانترين بهاء
374- با اموال ذوي القربي قمار بازي كنند
375- اموال ذوي القربي را به مصرف ساز و نواز و لهو و لعب رسانند و با آن شراب خورند
376- به شراب مداوا كنند و براي بيمار توصيف كنند تا با آن استشفا كند
377- مردم در امر به معروف و نهي از منكر نكردن همه با هم يكسان شوند
378- وزيدن باد به پرچم منافقين و غلبه اهل نفاق
379- پرچم اهل حق جنبش نكند
380- قبور ائمه را به گلوله خراب كنند
381- روزنامه هاي پراكنده مختلف
382- كه هركدام اسمي دارد در ميان مردم شايع شود
383- اذان گفتن به اجرت و فرد باشد
384- اجتماعات در مساجد زياد شود ولي نه از براي خدا و عبادت بلكه براي غيبت كردن و گفتن سخنان دنيوي
385- مست امام جماعت شود
386- هركه مال يتيم خور است به صلاح و درستي معرفي شود
387- امين خيانتكار و خيانتكار امين شود
388- ميراث را ولات و حكام براي اهل فسق و فجور مقرر كنند
389- طلا گرفتن زياد شود
390- كساني كه اولاد ندارند از بي اولادي خوشحال شوند
391- يك دسته براي دين گريه كنند و يك دسته براي دنيا از شدت فشار و سختي كه مي بينند
392- هلاكت مرد به دست زن و بچه و پدر و مادر و خويشان و همسايگان او باشد كه او را سرزنش و ملامت كنند به تنگي معيشت تا ناچار وارد عملي شود كه هلاكت او در آن باشد
393- شهرها به هم نزديك شود
394- بازارها به هم نزديك شود
395- قسم خوردن بناحق زياد شود
396- مردم به غير خدا قسم خورند
397- از مردم راي ها گرفته شود
398- غلق و اضطراب مردم زياد شود
399- كسبها و تجارت ها كساد شود
400- بازارها تعمير و زينت كرده شود
۴۰۱- بناها محكم ساخته شود
402- بناهاي عمارات و قصرها طولاني و بلند ساخته شود
403- كودك ها كرسي نشين شوند
404- معاملات اضطراري زياد شود
405- شهادت ها براي همديگر قرض داده شود
406- ربا گرفتن كسب آنها شود
407- ازدواج ها براي مال و عنوان شود
408- پست ترين مردم بر مردم رئيس شوند
409- نويسندگان دولتي زياد شوند
410- شرطي ها و لشكري ها زياد شوند
411- مسلمانان به كفار فروخته شوند
412- تجار و صنعتگران در تجارت و صنعت خود دروغگويند
413- شريك با شريك خود دروغ گويد و خيانت كند
414- مردمان متقلب و رياكار زياد شوند
415- مردمان شرافتمند و نجيب ذليل و خوار شوند
416- مردم در كارهاي خود سرگردان شوند
417- مردم نه مسلمان باشند و نه نصراني
418- حيا و عفت از مردم برداشته شود
419- اختلاف در دين و مذهب زياد شود
420- مردم مانند اشخاص تازه مسلمان شوند
421- تقلب و تزوير زياد شود
422- دين به دنيا فروخته شود
423- تعارفات دروغي زياد شود
424- مسلمانان به همديگر كه مي رسند سلام نكنند مگر از روي آشنايي و شناسايي يا احتياط
425- مردم تابع لغزش هاي علماء شوند
426- از علماء حقه فرار كنند
427- عالم را به لباس خوب شناسند نه به زهد و تقوي و علم
428- زنها را قبل خود قرار دهند
429- مردم در فكر شكم و فرج خود باشند
430- كوچك ها احترام بزرگتران را نگه ندارند
431- بزرگترها به كوچكترها رحم نكنند
432- دين را آلت دنياي خود قرار دهند
433- به قرآن تجارت كنند
434- قماربازي كردن زياد شود
435- دشنام دادن شعار ايشان شود
436- مردم راغب به دنيا شوند
437- در ذات خدا فكر و تعمق كنند
438- بالاي منبرها امر به تقوي كنند و گوينده به آن عمل نكند
439- ماه ها ناقص شود
440- ماه ها بزرگ نمايد
441- بعضي از ماه ها ديده نشود تا مردم از فيض عيد فطر و عرفه محروم شوند
442- ركوع و سجودها براي جلب نان و پول شود
443- عجب و كبر و خودبيني و خودپسندي در مردم ظاهر و زياد شود
444- مومن در ميانشان ذليلتر از هر كسي باشد
445- خروج عوف سلمي از جزيره كويت يا تكريت و كشته شدن او در مسجد دمشق
446- خروج شعيب بن صالح از سمرقند
447- منكر معروف و معروف منكر گردد
448- زينت كردن مردان به طلا و حرير
449- غلبه هند بر سند
450- غلبه قفص بر سعير
451- غلبه قبط بر اطراف مصر
452- غلبه اندلس بر اطراف آفريقا
453- غلبه حبشه بر يمن
454- غلبه ترك بر خراسان
455- غلبه روم بر شام
456- غلبه اهل ارمنيه به ارمنيه
457- بلند شدن صدا در عراق به هتك حجاب
458- برداشتن بكارت دختران
459- قيام مردي از قم كه مردم را دعوت به حق كند و با او باشند جماعتي از مردان كه دلهاشان مانند پاره هاي آهن است در محكمي
460- پادشاه عجم از عجم الترك وزير و والي گير
461- انداختن آثار قرآن در پشت سر
462- استعمال ظرف هاي طلا و نقره
463- شايع شدن گرفتن سازها و نوازها و خوانندگي ها و رقاصي زنان در همه جا
464- بلند گذاردن جوانان و مردان گيسوان جلو سر خود را
465- سر برهنه راه رفتن جوانان و مردان
466- ظهور كلاه هاي ترك دار و بند دار و كلاه هاي اهل شرك در مسمانان و كلاه هاي بين المللي
467- زنار بر كمر بستن مسلمانان
468- بستن قلادها بر گردن ها با تكمه طلا
469- مردان صورت هاي خود را صاف و براق كنند
470- جام هاي كوتاه و تنگ و نازك پوشيدن مردان
471- پس گرفتن روم آنچه را كه از او گرفته شده
472- پس گرفتن ترك آنچه را كه از او گرفته شده
473- كشتگان و مجروحين را با هم دفن كردن
474- فرورفتن بصره به زمين
475- پوشيدن جام هاي بافته بي درز
476- ظاهر شدن معادن بسيار كه به دست مردمان رذل و پست افتد
477- كندن و تونل زدن بعضي از كوه ها
478- ظهور اختراعات بزرگ
479- كنده شدن كوه ها پيش از صيحه آسماني
480- ظاهر شدن لباس هاي مخصوص براي پوشيدن زنها
481- رواج يافتن سرودهائي كه آخر آوازان مانند صداي خر كشيده شود
482- راي گرفتن زنها از عموم مردم در امور عامه
483- خروج قومي از سمت مشرق كه قاري قرآن باشند با ريش هاي تراشيده كه مانند خوارج از دين بيرون باشند و قتل آنها بر مسلمانان واجب باشد
484- زينت كردن ديوارها و خانه ها را به روغن مالي و نقاشي و رنگها
(( بسم رب الشهدا و الصدیقین))